اما متاسفانه وقتی فیلم به پیشمیرود و دقایقی میگذرد، نگرانیها بیشتر و امیدها کمتر میشود. زیرا آنچهمیبینی، نه در شأن مرکزی به این مهمی است و نه میتوان باور کرد که چنین فیلمی باچنین اطلاعات غلط و جهتگیری یکسویه، به وسیله این مرکز تولید شده باشد. علاوه بر تحریفها و ارائه اطلاعاتنادرست، فیلم «مادرکشی» من را بیشتر نگران شکاف میان دولت و ملت و نظام تدبیر دردولت کرده است. این فیلم با اشاره کوتاه به قبل از انقلاب و تاکید طولانی و مستقیمبه کارگزاران، مدیران و مهندسان بعد از انقلاب، سیاستهای توسعهای کل دوران پس ازانقلاب را اشتباه مطلق در مدیریت توسعه بهخصوص مدیریت منابع آب دانسته است و بهمخاطب القا میکند که دراین حوزه فقط نادانی و اشتباه و خیانت صورت گرفت است و دیگرهیچ! فیلم، سیاهنمایی میکند و در کمالتعجب گویا همه کارشناسانی که برای مصاحبه گزینش شدهاند، مسئولاند که فقط گذشته راسیاه به تصویر بکشند و در سالهای گذشته در تمامی بخشهای توسعهای و بخصوص دربخشهای مرتبط با آب کشور، هیچ کار مثبتی صورت نگرفته است و هیچ مدافعی وجود ندارد.در این فیلم با فیلمساز، ورزشکار، کشاورز، باغدار، فرماندار و … مصاحبه میشود،ولی به سراغ هیچ کارشناس با تجربه و کارکرده منابع آب داخل کشور نمیروند تا مباداحرفی خلاف خواست فیلمسازان گفته شود. تنها کارشناسی که مدرک مرتبط دارد، جوانی استکه در هلند درس خوانده است و او هم فقط با احساساتی آتشین، ساز مخالف میزند. شاید فیلمساز و کارشناسان جوانبهخاطر نیاورند، اما حتماً بزرگترهای ذیمدخل در این فیلم یادشان هست که با اهدافبسیار متعالی انقلاب کردیم و بعد از انقلاب همه کارشناسان خارجی، چه در بخش آب و چهدر بخش کشاورزی از ایران رفتند و کار به دست ما ایرانیان افتاد، هنوز ۲ سال نگذشتهبود که جنگ تحمیلی آغاز شد، ۸ سال جنگ بود و بعد هم بازسازیها و دوباره تشدیتحریمها. سیاستها و برنامههای توسعه اقتصادیـ اجتماعی کشور در دوران بعد از انقلاب شاید صد درصد درست نبوده، که البته هم نبودهاست، ولی شرایط آن زمان را هم باید دید. کشور به غذا و رفاه نیاز داشت، انقلاب شدهبود که فقرا به منابع بهتر غذایی و بهداشتی دسترسی داشته باشند و این سیاست بهتوسعه صنعت آب نیاز داشت. درست یا غلط، سیاست و برنامه توسعهنظام در شرایط جنگ و تحریم، این بود که گندم کمتر وارد کنیم و مردم همه شهرها وروستاها آب لولهکشی داشته باشند. سیاست این بود که کشاورزی را توسعه بدهیم تا درشرایط جنگ و تحریم امنیت غذایی داشته باشیم و بهمنظور جبران عقبماندگیهای شدیددوران جنگ تحمیلی، در همه زمینهها به توسعه حداکثری دست یابیم. حال که اوضاع آرامشده و با زحمت و خون دل خوردن همین کارگزاران نظام، اوضاع اقشار آسیبپذیر کشوربهتر شده است و من و شما در رفاه درس خواندهایم و کارشناس شدهایم و پستگرفتهایم، شایسته نیست گذشته نظام را اینگونه در بخش آب تیره و تار نشان دهیم،بخشی که اتفاقاً بهدلیل برخورداری از مدیران خوشفکر و با انگیزه و با مدیریتجهادی، توانسته است اهداف مورد نظر برنامه این بخش را حتی الامکان محقق کند. اینگونه حرفها و اینگونه فیلمهاییک طرفه و مطلقنگر، بیشتر مناسب رسانههای بیگانه است و شایسته نیست که اشتباههایخودمان را هر چند بزرگ، بر پرده سینما فریاد بزنیم. آنچه در ۵۰ ساله مدیریت منابعآب کشور رخ داده است، تابعی از سیاستهای ضروری کشور بوده که از سوی دستگاههایبرنامهریزی و کارشناسی کشور تحت برنامه توسعه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی کشور تهیه وتنظیم شده و پس از طی تمامی مراحل قانونی در مبادی ذیربط، برای اجرای دقیق و بهموقع آنها به دستگاههای اجرایی ابلاغ شده و البته اشتباههای زیادی هم داشته است.مانند همه انسانها و همه دولتمردان دنیا، مدیران و سیاستگذاران ایرانی هماشتباه داشتهاند، اما مگر در اتاق مدیران نظام به روی مدیران و معاون محترم مرکزبررسیهای استراتژیک نهاد ریاست جمهوری بسته بوده که لازم شده است فیلم ساخته شودتا صدا به گوششان برسد؟ آیا این قدر از تعامل دستگاههای داخل نظام ناامید شدهایمکه باید اشتباهاتمان را فریاد بزنیم!؟ گرچه میگویند فیلم «مادرکشی» نقدسدسازی نیست، نقد نظام تدبیر است، اما به تعبیر من این حرف فرار برای نپذیرفتناشتباه است و از دولت تدبیر و امید، چنین انتظاراتی نمیرود. عمده زمان فیلم به نقد مستقیم وبیپرده از صنعت سدسازی میپردازد و سدسازان، جنایتکار نامیده میشوند! و در بخشیدیگر، سدسازان به تمسخر گرفته شده و پیشنهاد میشود همانند دیوانگان و خلافکاران،در محیطی محصورشان کنند تا جامعه از گزندشان به دور باشد! یا حتی برای رسیدن بهمقصود، بخشهایی از یک سخنرانی مدیرعامل شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران راتحریف میکنند. فیلم «مادرکشی» که توسط یک فیلمساز جوان ساخته شده است، به جایاینکه بکوشد مقوله آب را از جنبههای گوناگون بررسی کند، فقط سعی کرده است با جملاتو تصاویر احساسی، به بیننده القا کند که ۵۰ سال به کشور خیانت شده است و با پیشکشیدن صحنههایی از فیلم علف، تنها راه نجات کشور را برگشت به ایران ۱۰۰ سال پیشمعرفی کند! من اگر چه در صنعت سدسازی کشورمانکار کردهام و افتخارم هم این است که نقشی هر چند کوچک برای تامین آب و برق آنداشتهام، اما دراین مقال نمیخواهم از سدسازی دفاع کنم، زیرا این فیلم بیش ازآنکه به سدسازی لگد زده باشد، بر اعتماد مردم به نظام تدبیر در جمهوری اسلامی خنجرزده است! طی ۲۰ سالی که در صنعت سدسازی هستم،بسیاری از مدیران ارشد در اول کارشان از این صنعت انتقادهای تندی داشتهاند، اما ۲سال نگذشته که متوجه شدهاند بدون سد، نمیتوان ایران قرن بیست و یکمی را ادارهکرد. بنابراین برخلاف همکارانم، من نگران انتقادات نابجا از سدسازی نیستم، ازخروجیها و عملکرد مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاست جمهوریم. نگرانم که خداینکرده این مرکز در مقولههایی مانند امنیت، بهداشت، آموزش و پرورش و سیاستهایداخلی و خارجی همین نظر را داشته و همینگونه فیلمها را در دست تهیه داشته باشد واگر چندین فیلم یکطرفه و جهتدار مانند «مادرکشی» تولید شود، باید منتظر باشیم تافرزندانمان به سراغ ما خائنان به تعبیر این فیلم، بیایند و پدرکشی راهبیندازند! حسین رنجبران ـ کارشناسعمران و منابع آب

دوشنبه 13 اسفند 1403

چهارشنبه 8 اسفند 1403

یکشنبه 5 اسفند 1403